محمد سرشار در هشتم تیر سال ۱۳۶۰، در شهر شیراز به دنیا آمد. او اولین فرزند خانواده بود. محمد سرشار از همان ماههای ابتدای زندگی، در شهر تهران بزرگ شد و درس خواند. محمد سرشار سرانجام تصمیم گرفت تحصیلات عالی خود را در علوم انسانی بگذراند.
بدین ترتیب او وارد مقطع کارشناسی ارشد پیوسته رشته حقوق دانشگاه امام صادق (ع) شد. او در نیم سال دوم سال تحصیلی ۷۸ ـ ۷۹، مسئول واحد نشریه بسیج دانشجویی دانشگاه امام صادق (ع) شد. سرشار در تابستان های ۷۹ تا ۸۱، با گزینش دانشگاه امام صادق (ع) همکاری می کرد. وی در زمستان سال ۱۳۷۹، ترجمه کتاب «آیا خدا بلد است بند کفش ها را ببندد؟» را در دفتر نشر فرهنگ اسلامی منتشر کرد. وزارت آموزش و پرورش، این کتاب کودکان را ـ که با زبانی کودکانه به مسائل خداشناسی می پرداخت ـ به دانش آموزان سال چهارم دبستان توصیه کرد . سرشار سردبیر نشریه دانشجویی «پله» نیز شد. پله تنها نشریه منظم دانشگاه بود و مدیر مسئولی آن را، ابوالفضل نظری [فاضل نظری، شاعر جوان] برعهده داشت.
محمد سرشار در تابستان ۸۰، دوره «کارگردانی و تهیه کنندگی» را در دانشکده صدا و سیما گذراند و رتبه دوم را کسب کرد. او در تابستان ۸۱ نیز، دوره «تحلیل و بررسی» سازمان بسیج دانشجویی را در اردوگاه سید الشهدا (ع) آبعلی طی کرد و در پایان آن دوره، به عنوان دانشجوی برتر از او تقدیر شد. او در طی سال تحصیلی نیز، در کلاسهای «یهود شناسی» استاد شمس الدین رحمانی شرکت می کرد. سرشار از اردیبهشت ۸۱ تا اردیبهشت ۸۲، مسئول ستون ثابتی در صفحه ادب و هنر روزنامه «کیهان» بود. این ستون روزهای شنبه و سه شنبه منتشر می شد. در مرداد ۸۱، وی مسئول صفحه ادب و هنر هفته نامه «حریم» بود. این همکاری تا مرداد ۸۲ ادامه داشت. او از مهر ۸۱ همکاری خود را با ماهنامه تخصصی «ادبیات داستانی» آغاز کرد. مرداد ۸۲، آغازی تازه برای زندگی سرشار بود. او در این ماه جشن ازدواج خود را برگزار کرد. در ماه مهر سال ۱۳۸۲، سرشار چند کار جدید را آغاز کرد. او در دبیرستان «فرهنگ» [تخصصی علوم انسانی، ضلع شمال غربی پل سیدخندان، کوچه پیشداد]، درس «ادبیات فارسی ۱» را تدریس می کرد و همزمان، مسئولیت سه صفحه ادبی روزنامه «جوان» را برعهده گرفته بود. سرشار تا اردیبهشت ۸۳ مسئول این صفحه ها بود اما در این ماه، با پذیرش مسئولیت ضمیمه «۷ هنر» روزنامه جوان، وارد مرحله دیگری شد. این ضمیمه هشت صفحه ای به طور هفتگی منتشر می شد و به تمام عرصه های هنر (به جز ادبیات) می پرداخت. با تغییر مدیر عامل و مدیر مسئول روزنامه جوان و روند معکوس تحولات داخلی روزنامه، محمد سرشار در تیر ۸۴ با جوان خداحافظی کرد.
سوابق تدریس و سخنرانی
سوابق اجرایی
عضویت کمیته «کتاب و نشر» مشاوران جوان وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی درآمد.
محمد سرشار از اسفند ۸۴ در شورای نشر سازمان فرهنگی ـ هنری شهرداری تهران عضویت یافت.
او از اردیبهشت ۱۳۸۵ به ریاست فرهنگسرای دانشجو (خیابان سیدجمال الدین اسدآبادی) منصوب شد.
در دی ماه ۱۳۹۱، محمد سرشار به عنوان «رییس حوزه هنری استان تهران» منصوب شد. در اسفند ماه همان سال، با تآسیس «حوزه هنری کودک و نوجوان»، این مأموریت برعهده او گذاشته شد.
مدیر شبکه کودک و نوجوان صدا و سیما
سوابق پژوهشی و تالیفی
در خرداد ۱۳۸۵، دومین کتاب سرشار منتشر شد. این کتاب مجموعه داستانهای کوتاهی بود که «توت فرنگی های روی دیوار» نام داشت و توسط مرکز اسناد انقلاب اسلامی به چاپ رسید.
فهرست جوایز: ۱ـ داستان کوتاه «توت فرنگیهای روی دیوار» داستان تقدیری هشتمین کنگره یادواره شهدای دانشجوی بسیجی (بهمن ۸۳) ۲ـ داستان کوتاه «انتهای تنهایی» داستان تقدیری هشتمین کنگره یادواره شهدای دانشجوی بسیجی (بهمن ۸۳) ۳ـ داستان کوتاه «حلزونهای خانه به دوش» داستان تقدیری نهمین کنگره یادواره شهدای دانشجوی بسیجی (بهمن ۸۴)
ترجمه کتاب «آیا خدا بلد است بند کفش ها را ببندد؟» دفتر نشر فرهنگ اسلامی .